وبلاگ شخصی احسان کرمی

من هرگز نمی نالم! قرنها نالیدن بس است... می خواهم فریاد بزنم اگر نتوانستم سکوت می کنم.....خاموش مردن بهتر از نالیدن است

وبلاگ شخصی احسان کرمی

من هرگز نمی نالم! قرنها نالیدن بس است... می خواهم فریاد بزنم اگر نتوانستم سکوت می کنم.....خاموش مردن بهتر از نالیدن است

آسمان گوگل برفی شد

هدیه گوگل به کاربران خود یک جستجوگر برفی است. درحقیقت، به محض اینکه کاربر عبارت ” Let it snow” را بر روی این سایت جستجو می کند، دانه های درشت برف بر روی نمایشگر شروع به باریدن می کنند و این بارش به حدی ادامه می یابد که کل صفحه سفید می شود.

در این زمان، گزینه ” defrost” (یخ را آب کن) نمایان می شود. با کلیک کردن بر روی این گزینه، صفحه به حالت اولیه خود باز می گردد. این امکان نه تنها بر روی صفحه اصلی گوگل بلکه بر روی گوگل نیوز و سرویس عکس گوگل (google images) نیز در دسترس است.


نظرات 15 + ارسال نظر
ارمغان دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:45 ب.ظ


google lets snow,too...nice

منتقدبزررررگ دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:32 ب.ظ

جالب بود وازاون جالب تر اینه که یه سوال دیگه دارم؟؟(اسب چیه؟الاغه؟ببره؟پلنگه؟یاخرس؟)یاهمه ی موارد؟؟

صبا دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:01 ب.ظ

عالی بودمیسسسسی..منتقدفک کنم همه ی مواردبشه؟

یاسی دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ب.ظ

slm.mer30.aleeeeebod.montaghede shayton.az daste to.

منتقدبزررررگ دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:07 ب.ظ

راستی بابت این همه ابراز احساسات ممنون هرچندوظیفتونه ولی بازدوستون دارم.ی سوال؟کتاب گلستان و بوستان سعدی مال کدوم شاعره؟سعدی؟سعدی؟سعدی؟همه موارد.ی جکم بگم و برم:به یکی میگن کجا؟؟میگه اینجا.هههه هه هه...

دختران بد زرین دشت دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 ب.ظ

بابا دستتون طلا..چه خبرتوپی..منتقدجون عزیزدلم فک کنم لیف توحموم بود.

عاشق لحظه ها دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:23 ب.ظ

باریکلا آق احسان...شما بابای منتقدبزرگ نیستی؟؟آخه مثل شمابامزس.

Darya دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ب.ظ

slom.chetor metore?mer30....!!!montaghed mishe javabe soale mano bedi?age gofte hafalashta chanta mishe?

منتقدبزرررگ سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:21 ب.ظ

دریا جون هفلشتا میشه پلنگ و شیشتا.آره؟نه؟هیچکدام؟؟نه عاشق لحظه ها بابا احسان بابای من نیست!!بابا تو بابای منی؟؟‎فک نکنم بابام بابام باشه....‎‏.ی سوال داشتم 2+2 چندتامیشه؟؟2 تا.3تا.5تا.یا9تا؟؟اگه گفتی؟جایزش ی آبنبات نیست.

منتقدبزرررگ سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:37 ب.ظ

امروزسرکلاس معلممون بچه هارودعواکرد بعدداشت درس میدادکه به گلوبول گفت گولولول هیچکدوم ازبچه ها هیچی نگفتن چون معلمون عصبانی بودکلاس ساکت بود که ی دفعه من نتونستم خودموکنترل کنم بلندزدم زیرخنده.معلم هم که کلأ آمپرش رفته بودبالامنو ازکلاس انداخت بیرون اول گفتم ببخشی خوب بعدگفت بروبیرون منم گفتم الان میرم بیرون.بعدبلنددادزدگفت پس چرانمیری منم بلندگفتم پام خواب رفته الان میرم.بعدبهش گفتم این دعواها نمک زندگیه.فک کنم دیگه سرکلاسش رام نده چیکارکنم؟؟ولی خیلی باحال بود..

خیلی بامزه بود

Janfada سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ب.ظ

سلام.بچه ها میخواستم به همتون بگم ک این آقای کرمی،احسان کرمی رادیو وTvنیستن.این آقای کرمی رو با احسان کرمی مجری رادیو۷ و مکث ۹۴اشتباه گرفتید.همین

منتقدبزرررگ چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:46 ب.ظ

توراه مدرسه ما ی کتابخونه بزرک هستش که همیشه شلوغه..من بعدازتعطیل شدن مدرسه از درکتابخونه ردمیشم هر دفعه که درکتاخونه میرسیدم کنتوربرق دم دره وکتاخونه تو زیرزمین من همیشه کنتوربرقو پایین میزنم و بعدفرارمیکنم کتابخونه کلأ تاریک میشه.دیروز بعدازمدرسه ی کتاب خواستم بخرم رفتم توکتابخونه.فروشنده داشت صحبت میکردکه آره نمیدونم این مردم آزارکیه که هرروز این وختا میادکنتوروپایین میزنه.خواستم دلو بزنم به دریابهش بگم من بودم.ولی چون فروشنده تو آسمونا دنبال دماغش میگشت بهش نگفتم یعنی ترسیدم بهش بگم..باباجون بنظرت بهش بگم یانه؟

منتقدبزرررگ پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ

باباجون توبرنامه شب یلدا که سه تایی وایساده بودین متوجه ی چیزمهم شدم.وای وای وای این چی بودآخه؟‎باباجون باید ی رژیم حسابی بگیری شیمکت ی کوچولو که نه خیلی بزرگ شده...باید ی فکری کرد.اونم ی فکر مهم و اساسی..این کارارو نکن باباجون..حتمأ حتمأ این نت رو جواب(پاسخ)بدین.که چرااینجوری شدین بابامنتظرجوابم.جواب ندی قهرمیشم.

ی آشنای قدیمی شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:24 ب.ظ

ناودانهاشرشربی صبری است
آسمان بی حوصله،حجم هواابری ست

کفشهایی منتظردرچارچوب در
کوله باری مختصرلبریزبی صبری ست

پشت شیشه میتپدپیشانی یک مرد
درتب دردی که مثل زندگی جبری ست

وسرانگشتی به روی شیشه های مات
باردیگرمی نویسد:"خانه ام ابری ست"

منتقدبزرررگ شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:17 ب.ظ

میبینم که هیچی نمی بینم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد