وبلاگ شخصی احسان کرمی

من هرگز نمی نالم! قرنها نالیدن بس است... می خواهم فریاد بزنم اگر نتوانستم سکوت می کنم.....خاموش مردن بهتر از نالیدن است

وبلاگ شخصی احسان کرمی

من هرگز نمی نالم! قرنها نالیدن بس است... می خواهم فریاد بزنم اگر نتوانستم سکوت می کنم.....خاموش مردن بهتر از نالیدن است

۵ نکته کاری که می‌توان از “کلاه‌قرمزی” آموخت


در طول تعطیلات تنها برنامه‌ای که از تلویزیون تماشا کردم، کلاه قرمزی و پسرخاله بود. برنامه‌ای که برای هم سن و سال‌های من هم نوستالژی دوران کودکی و نوجوانی داره و هم این‌که همین حالا اجازه می‌ده دوباره احساس کودکی را تجربه کنیم. فکر نمی‌کنم کسی با موفق بودن این برنامه مخالفت داشته باشه. حتی اجرای ساده و بدون حاشیه ایرج طهماسب به‌عنوان مجری هم کاملا مناسب این برنامه است.

اما سوالی که در زمان دیدن این برنامه مدام از خودم می‌پرسیدم این بود که چطور چنین برنامه‌ای می‌تواند در طول چند سال موفق و موفق‌تر باشد. هر سال با رو کردن شخصیت‌های تازه و ایده‌های تازه، جذابیت‌های جدیدی به برنامه اضافه شده. پارسال پسرعمه‌زا اومد، امسال ببعی و فامیل دور. به نظرم می‌شه از این برنامه درس‌هایی گرفت و نکاتی را آموخت که در شرایط کاری ما هم تاثیر خواهد داشت:

۱- محصول (خدمات) خود را بشناسید

ایرج طهماسب و حمید جبلی با کلاه قرمزی به شهرت رسیدند و همین عروسک با این ویژگی‌ها را تبدیل به محصول خود کردند که این محصول در فیلم‌های سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی عرضه شد.

۲- نوآوری داشته باشید

نوآوری الزاما به معنی خلق محصول جدید و شروع یک مسیر تازه کاری نیست. نوآوری حتی می‌تواند اعمال تغییرات هرچند جزیی در محصول (خدمات) پیشین یا تکمیل آنها با محصولات (خدمات) جدید باشد. در این برنامه محور اصلی همان کلاه‌قرمزی است اما اضافه شدن شخصیت‌های جدید، کلاه‌قرمزی را پررنگ تر می‌کند.

۳- روی نقاط قوت خود تمرکز کنید

بدون شک ایرج طهماسب و حمید جبلی طنز خاص خود را دارند. این را در فیلم‌هایی که با هم بازی کرده‌اند هم دیده‌ایم. این نوع طنز که بسیار ساده است از نقاط قوت آنهاست. توانایی صدا سازی حمید جبلی و توانایی مجری‌گری بسیار ساده ایرج طهماسب، از ویژگی‌هایی است که روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کنند و محصول (خدمات) خود را بر آن اساس ارائه می‌دهند. قرار نیست برای موفق بودن مثل دیگر آدم‌های موفق بود. فقط باید بر اساس توانایی‌ها کار کرد و ویژگی‌های منحصر به‌فرد را شناخت.

۴- برند شخصی خود را بسازید

ایرج طهماسب و حمید جبلی برند خود را ساخته‌اند. بیشتر از هرچیزی همه ما می‌دانیم که آنها در حوزه کودک فعالیت می‌کنند و عمده توانایی‌شان در این بخش است. و البته عروسک‌ها با آن صداها و حرکات محصول آنها است. وقتی قرار است برند خود را با موفقیت بسازید باید بتوانید پیام خود را واضح، بدون واسطه و با تداوم در طول زمان به مخاطب برسانید.

۵- یک‌بار در سال

شما می‌توانید یک‌بار در سال کاری را انجام دهید اما آن را درست انجام دهید. به نظرم نیاز به توضیح بیشتر ندارد


منبع:TheCoach.ir

یه دوست پسر هم نداریم...

حرفای دل یه دختری که دوست پسر نداره..

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت


یه دوست پسر هم نداریم بهمون پیشنهاد بیشرمانه بده ، ماهم کلی کولی بازی در بیاریم

 

یه دوست پسر هم نداریم مجبورش کنیم اسم مارو رو بازوش خالکوبی کنه


 

یه دوست پسر هم نداریم با وضع فجیع برم بیرون همه بگن تو چرا این شکلی شدی بگم اونی که باید بپسنده پسندیده

 

یه دوست پسر هم نداریم قاصدک ببینیم بپریم روش بگیم وای ازش خبر آورده

 

یه دوست پسر هم نداریم از سربازی معاف باشه هر روز بهش بگیم سربازی واسه تو لازم بود خیلی لوس بار اومدی

 

یه دوست پسر هم نداریم شارژ ایرانسل بده بهمون بگه خطت رو شارژ کن زود به خودم زنگ بزن

 

یه دوست پسر هم نداریم هر روز بهش بگیم ای کاش رشد عقلتم مثل رشد سیبیلت بود

 

یه دوست پسر هم نداریم همیشه حرفمون رو گوش کنه نه فقط موقعی که بهش می گیم دیگه به من زنگ نزن

 

یه دوست پسر هم نداریم بگه چه خبر عزیزم بگیم داری بابا میشی

 

یه دوست پسر هم نداریم هی واسش از جذابیت آقایون کچل بگیم که آخر سر بره دونه دونه موهاشو بکنه جذاب شه

 

یه دوست پسر هم نداریم هی بهش بگیم من ۶ تا خواستگار دکتر دارم زود باش تکلیف منو روشن کن

 

یه دوست پسر هم نداریم که دیگه هی نگیم من به عشق اعتقادی ندارم

 

یه دوست پسر هم نداریم هی انگشتمونو بزنیم به پهلوش دو متر بپره بخندیم بهش

 

یه دوست پسر هم نداریم با شماره دوستش امتحانمون کنه ما هم سربلند از امتحان بیایم بیرون

 

یه دوست پسر هم نداریم وقتی ناراحتیم الکی از این حرف های امید دهنده بزنه مثلاً همه چی آرومه و اینا

 

یه دوست پسر هم نداریم بهش بگیم می خوام پراید بخرم بگه بقیه پولشو من می دم ۲۰۶ بخر

 

یه دوست پسر هم نداریم که ثانیه به ثانیه یادآوری کنه که ما فقط دوستای معمولی هستیم

 

یه دوست پسر هم نداریم خودمونو واسش لوس کنیم بگه خبه خبه ادای احمق ها رو در نیار

 

یه دوست پسر هم نداریم یه کم شعور داشته باشه به شعورش توهین کنیم

 

یه دوست پسر هم نداریم بهمون بگه مواظب خودت باش از پیاده رو برو رسیدی خونه تک بزن

 

یه دوست پسر هم نداریم نگران این باشیم که یه وقت تو برنامه هاش سفر یه هفته ای به تایلند نزاره

 

یه دوست پسر هم نداریم وقتی عصبانی هستیم با فامیل صداش کنیم مثلاً گوش کن آقای فلانی

 

یه دوست پسر هم نداریم برادرزاده ی ۷ سالمون نیاد بگه عمه فکر کنم هیشکی تورو دوست نداره

 

یه دوست پسر هم نداریم سرما بخوره هی قربون صدقه صدای گرفتش بریم

 

یه دوست پسر هم نداریم اس ام اس عاشقونه بفرسته واسمون به جای جواب عاشقونه گیر بدیم این اس ام اس رو کی برات فرستاده؟ هـــــــــــــا؟؟؟؟

 

یه دوست پسر هم نداریم شب ها آرزوی وصال کنه روزها آرزوی فراق

 

یه دوست پسر هم نداریم آرزوهامونو بهش بگیم اونم الکی بگه خودم همش رو بر آورده میکنم

 

یه دوست پسر هم نداریم بدونه اس ام اس رو فقط نمیخونن بلکه جواب هم میدن

 

یه دوست پسر هم نداریم هی سفر کاری با دوستاش بره شمال

 

یه دوست پسر هم نداریم از ترس ترور شخصیتی بخاطر سیبیل هامون هر دو روز یه بار بریم آرایشگاه

 

یه دوست پسر هم نداریم برامون آواز بخونه با صدای نکرش

 

یه دوست پسر هم نداریم تو خیابون گربه ببینیم بپریم بغلش بگیم وای ببخشید از ترس بود

 

یه دوست پسر هم نداریم درک صحیحی از زمان داشته باشه. میگه ۵ دقیقه دیگه زنگ میزنم هفته ی بعد زنگ نزنه

 

یه دوست پسر هم نداریم وقتی میگیم داره واسم خواستگار میاد ناراحت بشه نگه چه خوب

 

یه دوست پسر هم نداریم هر روز بهش بگیم تو دیگه مرد شدی وقت زن گرفتنته

 

یه دوست پسر هم نداریم هر وقت میره مسافرت شارژر گوشیشو جا بزاره تا برگرده گوشیش خاموش باشه هر غلطی خواست بکنه

 

یه دوست پسر هم نداریم که وقتی خسته میشیم کیفمون رو برامون بیاره

 

یه دوست پسر هم نداریم که یکی جز مامانمون شمارمونو از حفظ باشه

 

یه دوست پسر هم نداریم پای رقیب که میاد وسط به جای اینکه بگه انتخاب با خودته یه ذره مبارزه کنه خب

 

یه دوست پسر هم نداریم از اینترنت بدش بیاد اوقات فراغتش رو با ما بگذرونه نه با کامپیوترش

 

یه دوست پسر هم نداریم باهم تخمه بخوریم هی پوستاشو تف کنیم رو سرو صورت هم

 

یه دوست پسر هم نداریم هی گازش بگیریم جای دندونامون یادگاری بمونه

 

یه دوست پسر هم نداریم بوتیک داشته باشه هی بریم از مغازش جنس برداریم به عنوان هدیه

 

یه دوست پسر هم نداریم دو تا ماشین داشته باشه یه زوج یه فرد. هر روز بریم بیرون نه یه روز درمیان

 

یه دوست پسر هم نداریم نصفه شب اس ام اس های محبت آمیز برامون بفرسته صبح بیدار شدیم بخونیم کیف کنیم

 

یه دوست پسر هم نداریم وقتی با گریه بهش زنگ می زنیم نگه هر وقت زر زرت تموم شد بهم زنگ بزن

 

یه دوست پسر هم نداریم نگه هروقت با ۹۱۲ زنگ زدم فقط حرف های مهم رو بگو، چرت و پرت خواستی بگی بگو با ایرانسل ساعت ۱۱ شب به بعد زنگ بزنم

 

یه دوست پسر هم نداریم بشینیم عکس های بچگیشو ببینیم و به درگاه خدا دعا کنیم لااقل بچه ش این شکلی نشه

 

یه دوست پسر هم نداریم کوچه علی چپ رو نشناسه

 

یه دوست پسر هم نداریم بهش بفهمونیم خاطراتش رو واسه خودش نگه داره هی نگه من اینجا خاطره داشتم من با این آهنگ شب هایی داشتم. ما خانم ها حسودیم بفهمید

 

یه دوست پسر هم نداریم وقتی با یه دختر حرف میزنه هی وشگونش بگیریم که یعنی بسه جمع کن خودتو

 

یه دوست پسر هم نداریم یه هفته قبل تولدمون غیب بشه گوشیش خاموش بشه یه هفته بعد از تولد دوباره ظهور کنه بگه عزیزم تصادف کرده بودم

 

یه دوست پسر هم نداریم تو ماشین آهنگ شیش و هشت بزاریم کله هامونو باهم تکون بدیم

 

یه دوست پسر هم نداریم موقع انتخاب واحد بگه عصر کلاس برندار که باهم بریم بیرون

 

یه دوست پسر هم نداریم پفک بخوریم یواشکی دستامونو بمالیم به صندلی های ماشینش

 

یه دوست پسر هم نداریم اول آشنایی شماره ایرانسل بدیم بهش دو روز بعد از آشنایی ۹۱۲

 

یه دوست پسر هم نداریم خوش سلیقه باشه ما رو انتخاب کنه

 

یه دوست پسر هم نداریم موبایلمون همیشه تو دستمون باشه دیگه هی گم نشه

 

یه دوست پسر هم نداریم حتی گاهی گوشیمونو یهو بگیره بگرده بیبینه خیانت میانت نمی کنیم که

 

یه دوست پسر هم نداریم دستامونو بگیره محکم تو دستاش بگه حالا اگه زورت میرسه بکشش بیرون

 

یه دوست پسر هم نداریم شماره تلفنش بشه همه ی پسوردامون

 

یه دوست پسر هم نداریم که تهدیدش کنیم یا دیگه نباید سیگار بکشه یا اگه میکشه منم باید باهاش بکشم

 

یه دوست پسر هم نداریم که هیچ، دوست معمولیشم نداریم دلمون خوش باشه

تاریخچه تقلب و روش های آن

گویند: «تقلب مفهومی‌است بس اساسی» به طوری که شاعر میگوید:

تقلب توانگر کند مرد را / تو خر کن دبیر خردمند را

تاریخچه‌ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه‌ی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گشادی، چشمان چپش را بر روی ورقه‌ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه‌ی فوق الذکر، دشت کند. این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زده شد. البته این تقلب با روش‌های فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفند‌های کنونی) صورت گرفت. بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه‌ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود.

زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب‌های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را می‌شود نام برد.

حال روش هایی از تقلب در امتحانات را به نظرتان می‌رسانیم:

روش های نوشتاری:

۱- نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و…

۲- نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و…

۳- نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و…

۴- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخ‌های مختلفی از جمله دماغ، دهن، فک پایین، دریچه‌ی آئورت و …

روش های با کلاسی:

۱- استفاده از ماشین حسابهای مهندسی

۲- استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس

روش های جوادی:

۱- خر نمودن یک فقره بچه خرخون

۲- خم کردن سر به روی ورقه‌ی طرف به صورت تابلو.

۳- روش بویایی:خودتان ماسک بزنین و یک بوی گند از خودتان در بکنین تا مراقب، جرات نزدیک شدن به شما را نکند.

۴- روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید.

توجه:

اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد

زلزله ژاپن

لطفا به این صفحه یه سری بزنید تا از عمق فاجعه ای که در ژاپن اتفاق افتاده بیشتر مطلع بشین


موس را از طرف راست به طرف چپ تصاویر بکشید تا تصویر قبل و بعد از زلزله مناطق را ببینید.






راز نام های تجاری بزرگان فناوری اطلاعات چیست؟

چه کسی فکر می کرد نامی همچون Google روزی غول دنیای IT باشد؟ با کمی کنکاش در اسامی بزرگان فناوری می توان دریافت این اسم ها نیستند که افتخار می افرینند بلکه این ایده ها هستند که به عجیب ترین اسم ها نیز جان و ارزش می بخشند. در همین ایران خودمان با نگاهی به اسامی سایت های پر بیننده می توان دریافت که اینجا نیز کمابیش مانند آنجاست! نیک صالحی، تابناک، مجید آنلاین، یک پزشک، یک فتحی، مزیدی…

با هم نگاهی به چگونگی انتخاب نام در شرکت های بزرگ IT می اندازیم:

 Google: به واسطه یک اشتباه جالب این نام شکل گرفته است. در اصل Googol درست است، نامی که سرگین برین و لری پیج برای پروژه خود انتخاب کرده بودن، Googol به معنای عدد یک به همراه صد صفر جلوی آن است. آنها پس از معرفی پروژه خود به سرمایه گذار، چکی در وجه Google دریافت کردند و اینگونه بود که…

 Adobe: نام رودخانه ای نزدیک محل سکونت بنیانگذار ادوبی، جان وارناک !

 Apache: بنیانگذارش مشغول ایجاد Patch هایی برای کد های نوشته شده NCSA بود که آنرا A Patchy Server نامید و نهایتاً Apache نام گرفت

 Apple: میوه مورد علاقه استیو جابز ! او سه ماه برای انتخاب نام تجارتش وقت صرف کرده بود و در نهایتا یک روز به همکلاسی هایش اخطار می دهد در صورتی که تا ساعت ۵ بعد از ظهر نامی به او پیشنهاد ندهند او Apple Computer را انتخاب خواهد کرد.

 Cisco: سیسکو در سانفرانسیسکو بنیان نهاده شد، بازهم توضیح لازم هست ؟!

Compaq : مخفف کامپیوتر و Paq که دلالت بر شی یکپارچه کوچک دارد

 Corel: برگرفته از نام بنیانگذارش دکتر Micheal Cowpland. Corel سر نام موسسه تحقیقاتی او بوده است: COwpland REsearch Laboratory

HP: بیل هیولت (Bill Hewlett) و دیو پاکارد (Dave Packard) سر اینکه نام شرکت شان Hewlett-Packard باشد و یا Packard-Hewlett شیر و خط آوردند !

 Hitachi: در زبان ژاپنی به معنی “طلوع خورشید” است.

 Hotmail: ایده دسترسی به ایمیل از طریق وب متعلق به بنیانگذار هات میل جک اسمیت است. او همواره به دنبال نامی بود که با کلمه Mail خاتمه پذیرد و نیز تداعی کننده HTML نیز باشد. او در نهایت به Hotmail رسید. به حروف بزرگ دقت کنید: HoTMaiL

 IBM: توسط یکی از کارمندان National Kash register بنیان گذاری شد. این نام بر گرفته از International Business Machines به معنای ماشین های تجاری بین المللی است.

 Intel: باب نویس و گوردون مور تصمیم داشتند شرکتشان را Moore-Noyce نامگذاری کنند اما این نام قبلا توسط یک هتل زنجیره ای انتخاب شده بود. نهایتاً نام Intel از دو واژه INTegrated Electronics پا به عرصه وجود نهاد.

 LG: از در کنار هم قرار گرفتن حرف آغازین دو غول فناوری کره ای حاصل شد: Lucky و Goldstar

 Microsoft: نامی که از ذهن خلاق تراوش کرد: MICROcomputers SOFTware یعنی نرم افزار میکرو کامپیوترها. البته در ابتدا به صورت Micro-Soft نوشته می شد که بعداً “-” حذف گردید.

 Mozilla: هنگامی که بنیان گذار مرورگر خاطره انگیز و موفق Netscape، مارک اندریسون این مرورگر را برای از دور خارج کردن مرورگر Mosaic خلق کرد، به دنبال نامی برای شرکت اش می گشت که نشان دهنده این امر باشد. لذا با الهام از گودزیلا (Godzilla) نام Mozilla (Mosaic Killer) را برگزید.

 Novell: این نام توسط همسر بانی ناول جورج کانوا پیشنهاد شد، همسر وی اشتباهاً فکر میکرد Novell در زبان فرانسوی به معنای جدید (New) است!

 Oracle: لری الیسون و باب اوتس روی پروژ های برای CIA کار می کردند که نام رمز آن پروژه Oracle نام داشت (اوراکل در زبان انگلیسی به معنای شخص بسیار دانا می باشد و دلیل انتحاب این نام آن بود که سیا فکر میکرد این سیستم می تواند به تمام سوالات پاسخ دهد!). پروژه سعی داشت نگارش جدیدی از SQL را عرضه کند؛ اگرچه پروژه آنها شکست خورد اما آن دو تصمیم گرفتند آنچه شروع کرده اند را به پایان برسانند و آنرا به جان عرضه کنند. آنها نام اوراکل را حفظ کردند و موتور RDBMS خودشان را ایجاد نمودند. بعده ها نیز نام اوراکل را برای شرکت خود برگزیدند.

 Red Hat: بنیانگذارش مارک اوینگ در دوران کالج از پدربزرگش کلاه راه راه سفید و قرمزی گرفته بود. هم کلاسی هایش برای حل مسائل شان به او مراجعه می کردند و به همین دلیل به “همون پسر کلاه قرمزه” (that guy in the red hat) معروف شده بود. مدتی بعد آن کلاه را گم کرد و مدتها به دنبالش گشت. جالب است بدانید در راهنمای نسخه بتای لینوکس رد هت از کاربران خواسته شده بود در صورتی که آن کلاه را پیدا کردند پس اش بدهند!

 SAP: توسط ۴ نفر از کارمندان پیشین IBM که در گروه “Systems/Applications/Projects” آن شرکت کار می کردند بنیان نهاده شد.

 Sony: از کلمه لاتین Sonus به معنای آوا و صدا و همچنین واژه آمریکایی Sonny به معنای جوان باهوش الهام گرفته شده است.

 SUN: توسط ۴ دوست صمیمی در دانشگاه استنفورد تاسیس گردید و مخفف Stanford University Network است.

 Xerox: موسس اش چستر کارلسون به دنبال نامی میگشت که تفاوت دستگاههای کپی زیراکس را با دستگاههای دیگر نشان دهد. آن تفاوت این بود که زیراکس بر خلاف دستگاههای دیگر از روش کپی خشک استفاده می کرد. ریش یونانی “Xer” به معنای Dry یعنی خشک است.

 Yahoo!: نامی بود که توسط جاناتان سوئیفت نویسنده کتاب سفرهای گالیور ابداع شد. یاهو شخصیتی بود که در رفتار و ظاهر دافعه داشت ولی در عمل انسان بود. موسسان یاهو جری یانگ و دیوید فیلو این نام را به دلیل اینکه خود را یاهوی سفرهای گالیور در نظر می گرفتند انتخاب نمودند. اگرچه حالا این نام محففی برای این جمله است: ” Yet Another Hierarchical Officious Oracle “.

24. شرکت Minnesota Mining and Manufacturing در ابتدا یک شرکت معدنی بود که کارش استخراج کوراندوم (سنگ سنباده) و تولید سنگ سنباده از آن بود.