به سوالات زیر با دقت و صادقانه پاسخ بدهید و در پایان تعبیر پاسخ هایتان را مشاهده بفرمائید
1- دریا را با کدام یک از ویژگی های زیر تشریح میکنید؟
آبی تیره، شفاف، سبز، گلآلود
2- کدام یک از اشکال زیر را دوست دارید؟
دایره، مربع یا مثلث
3-
فرض کنید در راهرویی راه میروید. دو در میبینید. یکی در 5 قدمی سمت چپ
تان و دیگری در انتهای راهرو. هر دو در باز هستند. کلیدی روی زمین درست
جلوی شما افتاده است. آیا آن را بر میدارید؟
4- رنگهای روبرو را به ترتیب اولویتی که برایتان دارند بگویید . قرمز، آبی، سبز، سیاه و سفید
5- دوست دارید در کدام قسمت کوه باشید؟
6- در ذهنتان اسب چه رنگی است؟
قهوهای، سیاه یا سفید
7- توفانی در راه است. کدامیک را انتخاب میکنید: یک اسب یا یک خانه؟
1- آبی تیره : شخصیت پیچیده
سبز: آسان گیر و بیخیال
شفاف: به سادگی قابل درک
گلآلود: آشفته و سردرگم
2- دایره : سعی میکنید طوری رفتار کنید که خوشایند همه باشد.
مربع: خودرأی و خود محور
مثلث: یک دنده و لجباز
(اندازه اشکال با خودخواهی و منیت شما ارتباط مستقیم دارد)
3- بله : شما آدم فرصت طلبی هستید
نه: آدم فرصتطلبی نیستید.
4- این سئوال، اولویتهای شما در زندگی را مشخص میکند.
آبی: دوستان/ روابط
سبز: شغل و حرفه
قرمز: شهوت و دلبستگی
سیاه: مرگ
سفید: ازدواج
5- میزان ارتفاعی که انتخاب میکنید رابطه مستقیم با میزان جاه طلبی شما دارد .
6- قهوهایی: فروتن و خاکی
سیاه: غیرقابل پیشبینی، سرکش، هیجانانگیز
سفید: برتر، مغرور، تاثیرگذار
7- این سئوال، اولویتهای شما به هنگام مشکلات را تعیین میکند.
اسب: همسر
خانه: فرزندان
روزهای بارانی و ابری اوایل فصل پاییز و زمستان، در کنار الهام بخش بودن باعث افسردگی و غمگینی بسیاری از افراد می شوند، حالات روحی که دانشمندان بروز آنها را به نور روزهای ابری و حرارت نسبت می دهند.
کم پیش می آید در یک روز بارانی بسیار سرحال و شاد بود، معمولا همه طعم کسلی و بی حوصله بودن و حتی غمگینی روزهای بارانی یا ابری را به خوبی چشیده اند... حسی که هنوز منشاء دقیقی برای آن پیدا نشده اما مطالعات مختلف ایده های جدیدی را برای توضیح این حالات روحی و ارتباط آنها با نوع آب و هوا و یا حتی تغییر فصل ارائه کرده اند.
تا کنون نتایج مطالعات مختلف نشان داده اند که شرایط آب و هوا بر روی حالات روحی انسان به شدت تاثیر گذارند. نور خورشید در یک روز آفتابی و درخشان با بالا بردن میزان سروتونین و تولید بیشتر ویتامین D احساس رضایت و شادی زیادی را در انسان به وجود می آورد که این احساس در فصل زمستان و در روزهای ابری یا بارانی تغییر می کند.
در واقع انسانها در روزهای زمستانی و ابری بیشتر احساس افسردگی یا خستگی می کنند و این می تواند تحت تاثیر کاهش میزان جذب نور خورشید و حرارت و در نتیجه کاهش یافتن میزان سروتونین بدن و ایجاد احساس خستگی باشد. همچنین گفته می شود تاثیر روزهای ابری و آسمان خاکستری بر روی زنها بسیار بیشتر از مردها است.
بهترین درجه حرارت برای بدن انسان 72 درجه فارنهایت است و این می تواند دلیلی قابل قبول برای توجیه این واقعیت باشد که مردمان مناطق آفتاب خیز مانند جنوب کالیفرنیا همیشه شاد هستند.
نکته جالب توجه دیگر این است که همانند احساسی که در روزهای ابری تجربه می کنید، در خانه ماندن در روزهای آفتابی نیز می تواند حالات روحی انسان را تقلیل داده و و توانایی تفکر منطقی را در انسان تضعیف کند که می توان با قرار گرفتن در حرارت مناسب و نوری مشابه نور روز تا اندازه ای از غلبه کردن این حالات روحی جلوگیری کرد.
از سویی دیگر محققان برای توضیح شادی بیشتر انسانها در روزهای آفتابی و حس افسردگی و اندوه در روزهای بارانی دلیلی جدید یافته اند. به گفته محققان بلژیکی نورهای متفاوتی که در روزهای آفتابی یا ابری توسط انسان دریافت می شود، به صورت کاملا مستقیم بر روی مناطقی از مغز که پردازش احساسات را به عهده دارند، تاثیر می گذارد.
با وجود اینکه در گذشته نیز از نوردرمانی برای درمان برخی از اختلالات
روحی استفاده شده است اما هنوز درک درستی از چگونگی تاثیر نور بر حالات
روحی انسان به دست نیامده است.
به گفته دانشمندان در حالی که سلولهای مخروطی و استوانه ای چشم، نورهای دریافتی را بررسی می کنند، گیرنده سومی نیز وجود دارد که روی نورهای خاص به ویژه نور آبی حساس است و میتواند واکنشهای غیربصری مانند چرخه خواب و هشیاری را در انسان متعادل کند.
محققان دانشگاه "لی یژ" بلژیک با اسکن کردن مغز داوطلبانی که در معرض نورهای آبی و سبز قرار داشتند در حالی که صدایی خشمگین یا خنثی، واژه هایی بی معنی را برای آنها تکرار می کرد دریافتند بخشهایی از مغز که پردازش احساسات را به عهده دارند نسبت به صدای خشمگین بیشتر واکنش نشان می دهند که این میزان نیز با قرار گرفتن فرد تحت تاثیر نور آبی تشدید می شود.
بیراه نیست اگر بگوییم دروغ گفتن هم استعداد خودش را میخواهد. در اینجا با انگیزهها، ریشهها و ریزهکاریهای این پدیده بیشتر آشنا میشویم. متاسفانه تا به امروز علم موفق نبوده تا مرز افکار راست و دروغ را مشخص کند یا به عبارتی شلختگی ذهن مانعی بر سر راه این تکنولوژی است.
جز در موارد خاص که شخص دروغگو از رفتارش بیآنکه به دنبال کسب منفعتی باشد لذت میبرد، پیوسته برای دروغهایمان به دنبال دلایلی قانعکننده مقابل وجدان خویش میگردیم.
ترس از دست دادن یا میل به دست آوردن فردی که به او علاقهمندیم، موقعیت شغلی یا اجتماعی مناسب و… مهمترین انگیزههای دروغهای کوچک و بزرگ هستند.
روانشناسان بر این باورند که بیشتر دروغهای ما به منظور محافظت از روابط اجتماعیمان است. هنگامیکه همسرتان از شما درباره بزرگی دماغش سوال میکند ممکن است واکنشی کاملا صادقانه در قبال پرسش او نداشته باشید زیرا احساس میکنید شاید باعث رنجش خاطر او شوید.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد جز در موارد استثنا و درمورد افرادی که با توجه به اعتقادات مذهبی قویای که دارند و مبرا از خطا هستند، کسی که ادعا کند در طول زندگیاش دروغ نگفته دروغگوی بزرگی است. بیتردید همه ما از روی اجبار یا به اختیار خودمان دروغهایی در زندگی میگوییم اما گاهی افرادی پیدا میشوند که در این زمینه افراط میکنند.
روانشناسان دانشگاه داندی اسکاتلند رفتار چنین انسانهایی را مورد مطالعه قرار داده و عللی برایشان برشمردهاند.
پنج عامل دروغگویی
بیماری دروغگویی: نداشتن درک صحیح از کار درست و غلط و نداشتن حس پشیمانی
پس از آزار دیگران از ویژگیهای اصلی اینگونه بیماران است. چنین افرادی
بسیار حرفهای دروغ میگویند و به هیچ وجه احساس بدی نسبت به عمل خود
ندارند و اصولا با عذاب وجدان بیگانهاند.
عادتی به نام دروغگویی؛ برای چنین افرادی همیشه دروغ اولین گزینه است؛ حتی اگر برایش دلیلی قانعکننده وجود نداشته باشد. تجربیات و خاطرات دوران کودکی افراد دروغگو- نظیر زندگی در محیط فاسدی که دروغ ضرورت ادامه حیات و زندگی نسبتا راحت آنها بوده است- باعث میشوند آنها در هر سن و سالی هم که باشند به طور ناخودآگاه دروغگویی را ترجیح دهند.
خودشیفتگی؛ نارسیسیتها دروغ میگویند تا نزد دیگران محترم شمرده شوند و بزرگتر از آنچه هستند جلوه کنند.
بیثباتی شخصیتی؛ معمولا زندگی افرادی که چنین خصوصیتی دارند با بیبندوباری اخلاقی همراه است. آنها برای فرار از احساس گناه و شرمی که نسبت به اعمال و مسوولیتناپذیری خود دارند در دروغگویی افراط میکنند.
دروغهای نمایشی؛ “حالم اصلا خوب نیست، به زودی میمیرم” و “اگر ترکم کنی خودم را میکشم” از این قبیل دروغهاست که غالبا برای جلب حس ترحم یا عشق و محبت اطرافیان گفته میشود. این دروغها لزوما منعکسکننده احساسات واقعی شخص نیست.
چگونه دروغسنج خوبی باشیم؟
تشخیص فرد دروغگو از شخص راستگو جزء علایق مشترک همه ماست و به قولی «لذتی که در گرفتن مچ شخص دروغگو هست در دروغ گفتن نیست».
روانشناسان توصیههایی میکنند که دانستن آنها میتواند به شما کمک کند:
ـ به حرکات ظاهری او توجه کنید: تنها به یک فاکتور مثلا استرس داشتن فرد توجه نکنید چرا که ممکن است شخصی راست بگوید ولی هنگام صحبت کردن عصبی به نظر برسد.
قبل از اینکه سوال بپرسید- بدون آنکه جلب توجه کنید- حالات اولیه وی نظیر میزان نگرانی، عصبانیت، ارتباط چشمی و پلک زدن وموقعیت دستهایش را به خاطر بسپارید.
ـ مقایسه کنید: کلید فهمیدن اینکه شخصی دروغ میگوید یا نه در این است که پس از سوال کردنتان- درست طول زمان کوتاهی که اطلاعات در مغز طرف مقابل پردازش میشود تا جواب شما را بدهد- تغییرات رفتاریای را که در مرحله پیش به خاطر سپردهاید بررسی کنید. توجه داشته باشید فرصت مقایسه را از دست ندهید زیرا احتمالا پس از گذشت این زمان طلایی فرد به تسلطی نسبی روی رفتارش خواهد رسید.
ـ به حرفهای او خوب گوش کنید:گاهی اوقات توجه به حالات بدن و ریز شدن در رفتار طرف مقابل کمک شایانی به شما نمیکند. در اینگونه موارد دقت در گفتههای شخص، بهترین راهنماست. دروغگوها معمولا بیش از حد به جزئیات بیربط میپردازند. آنها سعی میکنند با این کار ذهن مخاطبشان را از موضوع اصلی دور کنند تا دروغشان کمرنگ جلوه کند. فراموش نکنید که دروغگو فراموشکار است و احتمال اینکه متناقض صحبت کند بسیار زیاد است.
ـ چند دقیقه مکث کنید: برای بیشتر مردم دروغ گفتن امری سخت و استرس زاست و هیچ اتفاقی مثل سکوتی که میان پاسخ او و سوال بعدیتان برقرار میکنید، عذابآور نیست. سعی کنید در این لحظات میزان عصبانیت و نگرانیاش را بسنجید.
ـ بحث را عوض کنید: بیتردید شیرینترین زمان برای دروغگو لحظهای است که احساس کند دروغ به پایان رسیده و در کارش موفق بوده است. تغییر بحث توسط شما احتمالا لبخندی بر لبان دروغگو مینشاند. در این هنگام بازگشت به مبحث قبلی مانند ضربه پایانی یک بوکسور برای ناک اوت کردن حریفش است و با خشم مضاعف او همراه خواهد بود.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی
1-گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
2 -سعی کنیم بیشتر بخندیم.
3- تلاش کنیم کمتر گله کنیم.
4 - با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.
5 -گاهی هدیههایی که گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.
6 - بیشتردعا کنیم.
7 -در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت کنیم.
8- هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.
9- لذت عطسه کردن را حس کنیم.
10- قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.
11- زیر دوش آواز بخوانیم.
12-سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .
13- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
14- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
15- برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامهریزی کنیم!
16- از تفکردرباره تناقضات لذت ببریم.
17- برای کارهایمان برنامهریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته کار مشکلی است!
18- مجموعهای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و... برای خودمان جمعآوری کنیم.
19- در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.
20- گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهیها باشد چه بهتر.
21- گاهی از درخت بالا برویم.
22- احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.
23- گاهی کمی پابرهنه راه برویم!.
24- بدون آن که مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.
25- وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم
26- در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا کنیم.
27- سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم.
28- رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم .
29- وقتی از خواب بیدار میشویم، زنده بودن را حس کنیم.
30- زیر باران راه برویم.
31- کمتر حرف بزنیم و بیشترگوش کنیم ..
32- قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم .
33- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم.
34- اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم.
35- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.
36- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.
37- به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم.
38- گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.
39- تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.
40- از هر آنچه که داریم خود و دیگران استفاده کنیم ممکن است فردا دیر باشد.